شاید این جمعه بیاید شاید .........
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین حل معما نه تو خوانی و نه من
هست ازپس پرده گفتگوی منو تو چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من
در ایام مبارک شعبانیه مطالبی نقل شده در منابع از حضرت مهدی عج و تشرف یافتگان به دستم رسید که مرا به تعجب و شگفتی وادشت <**ادامه مطلب...**>
آیة الله حاج شیخ مرتضى حائرى به نقل از مرد صالح و فقیه روشن ضمیر مرحوم آقاى حاج حسین حائرى فشارکى فرمود:
میرزاى شیرازى قبل از صدور فتواى تاریخى اش ، تعدادى از فضلاء و اصحاب فاضل خویش را جمع و با آنان پیرامون حکم تنباکو و لوازم و عوارض پیش بینى شده و نشده آن به بحث نشست . یکى از شاگردان مبرز وى ، ماءموریت داشت که خلاصه مطالب را تنظیم و به مرحوم میرزاى شیرازى بدهد، تا او آن مباحث مطرح شده را در کمال آرامش و دقت مجددا بررسى کند. آن شاگرد مبرز هر روز چنین مى کرد و ایشان نیز پس از بحث و مطالعه دقیق ، بر آن مطالب حاشیه انتقادى و یا تاءییدى مى نگاشت .
از جمله مسائل مطرح شده پیرامون فتواى فوق ، ترس از امکان وقوع خطر جانى براى مرحوم شیرازى آنهم پس از صدور حکم فتوا بود که او و سایر شاگردان مى بایستى در صورت وقوع چنین خطرى ، پاسخى قوى از براى خداوند آماده مى ساختند.
مرحوم آیة الله سید محمد فشارکى که بر این باور بود جان میرزاى شیرازى در مقابل مصلحت دین ارزشى ندارد، خود را به اندرون خانه میرزاى شیرازى رسانده و پس از انجام تعارفات در کمال صراحت چنین مى گوید:
جنابعالى حق بزرگ استادى ، تعلیم ، تربیت و سایر حقوق بر من فراوان دارید، خواهش مى کنم به اندازه چند دقیقه از حقوق خود صرف نظر کرده تا بتوانم با جنابعالى آزادانه صحبت کنم ؟!
میرزاى شیرازى که خود فوق العاده به رعایت آداب اصرار مى ورزید، نیز با کمال احترام مى گوید: بفرمایید.
مرحوم فشارکى با آزاد منشى هر چه تمام تر مى گوید: سید! چرا مى ترسى جانت به خطر افتد؟ چه بهتر که پس از عمرى خدمت به اسلام و تربیت عده اى ، به سعادت شهادت برسى که خود موجب سعادت شما و افتخار ماست :
